رسوایی روبودت در استرالیا چگونه اتفاق افتاد؟
کمیسر سلطنتی کاترین هولمز، قاضی سابق دیوان عالی کوئینزلند، میگوید که باید نگرش اجتماعی خود را نسبت به افرادی که کمکهای رفاهی دریافت میکنند تغییر دهیم تا دیگر تکرار نشود. او گفت که سیاستمداران باید با توجه به موقعیت منحصر به فردشان در جامعه، تغییرات فرهنگی را رهبری کنند.
اما در مورد اقتصاددانان نیز چطور؟
زیرا اقتصاددانان کسانی هستند که چارچوب نظری را ایجاد کردند که به این ایده «اعتبار» فکری داده است که برای کنترل تورم به صدها هزار نفر نیاز داریم که بیکار باشند.
بیایید ببینیم چگونه به اینجا رسیدیم. در طول دوران واقعی اشتغال کامل استرالیا، از سال 1946 تا اواسط دهه 1970، نرخ بیکاری ما به طور متوسط زیر 2 درصد بود.
این رژیم اشتغال کامل توسط یک فرهنگ سیاسی حمایت میشد که سیاستمداران را به دلیل افزایش بیش از حد بیکاری مجازات میکرد. با این حال، در اوایل دهه 1970، زمانی که اقتصاد ما تحت تاثیر "رکود تورمی" قرار گرفت، بیکاری به شدت شروع به افزایش کرد، به سطوحی که در یک نسل دیده نشده بود.
پدیده جدید بیکاری بالا به عنوان تقصیر کارگران به دلیل تنبلی بیش از حد، یا پرداخت های بیش از حد سخاوتمندانه بیکاری و حداقل دستمزدها بازخوانی شد و سیاستمداران بدبین هم لیبرال و هم کارگر با حمایت مشتاقانه رسانه ها، هیستری « dole bludger » را تشویق کردند.
در انتخابات سال 75، یکی از موضوعات مهم کمپین، وجود انبوهی از بهاصطلاح قلدریها بود، علیرغم اینکه در آن زمان 185000 نفر از مزایای بیکاری برخوردار بودند اما تنها 28000 فرصت شغلی ثبت شده بود. به مجلس گفت.
متهمان هرگز اجازه ندادند خود را به دلیل عدم اثبات ادعاهای خود منصرف کند و به آسیب و رنجی که اقدامات آنها به بیکاران وارد کرده بود توجهی نکردند. آن دیوانگی "dole bludger" تأثیر منفی ماندگاری بر فرهنگ ما داشت و به تخریب دیدگاه برخی از مردم نسبت به سیستم رفاهی کمک کرد.
برای اینکه هدفگذاری تورم کارساز باشد، باید اجازه داد که نرخ بیکاری بالا و پایین شود تا در بازار کار به اندازه کافی سستی حفظ شود تا از افزایش سریع دستمزدها و تورم جلوگیری شود و اتخاذ هدف گذاری تورمی با یک بازنگری اساسی در نهادهای بازار کار ما برای حمایت از تعریف جدید اشتغال کامل همراه بود.
به عنوان مثال، در دهههای 1980 و 1990، دولتهای کارگری هاک و کیتینگ، و پس از آنها دولت ائتلاف هوارد، شروع به مشروط کردن حمایت مالی از افراد بیکار به طور فزایندهای به برخی تعهدات رفتاری کردند
. یک «پدرالیسم جدید» به کانبرا رسیده بود، با بادهای سیاسی خارج از کشور. نه تنها سیستم جدید به سطح بالاتری از بیکاری نسبت به روزهای اشتغال کامل پس از جنگ نیاز داشت از نظر طراحی، مشاغل کافی برای دور زدن وجود نداشت بلکه به طور فزاینده ای انتظار می رفت که افراد بیکار شایستگی خود را برای کمک به بیکاری ثابت کنند و دلایل تعلیق پرداخت های بیکاری از اواسط دهه 90 به طور چشمگیری افزایش یافت.
از آن نقطه به بعد، ارزش واقعی مزایای بیکاری استرالیا نیز توسط دولت های متوالی به پوسیدگی سپرده شد.
عصر هدفگذاری تورم نیز با افزایش قابلتوجه اشتغال ناقص و غیرفعال شدن نیروی کار مصادف شد.
به سال 2020 بروید و مارتین پارکینسون، وزیر سابق خزانهداری، علناً نگران این واقعیت بود که استرالیا اکنون یک طبقه زیردست دائمی دارد و در سال 2021، استاد اقتصاد راس گارنات به شدت از روش استفاده از بیکاری به عنوان یک ابزار سیاست انتقاد کرد.
او گفت که رویه اجازه دادن به صدها هزار نفر در بیکاری، برای سرکوب دستمزدها و تورم، باعث بدبختی مردم شده و صدها میلیارد دلار از دست رفته اقتصادی را به اقتصاد تحمیل می کند و در سطوح کنونی فعالیت اقتصادی، بیکاری چند صد هزار نفری به طور غیرضروری، تولید ناخالص داخلی سالانه را حدود 50 میلیارد دلار کمتر از آنچه میتوانست داشت، نگه میدارد، و اگر همه چیز برابر باشد، کسری بودجه عمومی استرالیا را سالانه نزدیک به 20 میلیارد دلار افزایش میدهد. سیاستگذاران باید این سیاست را کنار بگذارند و استرالیا را به اشتغال کامل واقعی بازگردانند، زیرا مزایای آن برای افراد شاغل آشکار خواهد بود.
چگونه نگرش فرهنگی را تغییر دهیم؟
این شرایط اقتصادی بود که دولت ائتلافی سابق در سال 2015 طرح روبودت خود را آغاز کرد. این شرایطی بود که در آن، آلن تاج، وزیر سابق خدمات انسانی، با اطمینان به نقل از A Current Affair در سال 2016، گفت: ما شما را پیدا خواهیم کرد، ما شما را تعقیب خواهیم کرد، شما باید آن بدهی ها را بازپرداخت کنید و ممکن است پایان دهید در زندان. [آقای تاج به کمیسیون سلطنتی Robodebt گفت که A Current Affair این خط را از متن خارج کرده است].
اگر سیاستهای اقتصادی مدرن ما قبلاً با افراد بیکار به این شیوه وحشیانه رفتار نمیکرد، آیا رسوایی روبودت میتوانست رخ دهد؟
نگرش خدمات عمومی نسبت به افراد بیکار چگونه تحت تأثیر این دوره تورم هدف گذاری و خدمات اشتغال خصوصی شده قرار گرفته است؟
نگرش مردم رای دهنده نسبت به افراد بیکار چگونه تحت تاثیر قرار گرفته است؟
در مورد رسانه ها چطور؟
و اقتصاددانان امروز چه مسئولیتی در قبال این فرهنگ در استرالیا دارند؟
کمیسر هولمز در گزارش خود نوشت: سیاستمداران باید در نگرش های اجتماعی به افرادی که پرداخت های رفاهی دریافت می کنند، رهبری کنند. شواهد موجود در کمیسیون این بود که تقلب در سیستم رفاهی بسیار ناچیز است، اما این تصوری نیست که از گفتههای وزرای مسئول پرداختهای تامین اجتماعی در این سالها به دست میآید.ممکن است شواهد موجود در این کمیسیون سلطنتی تا حدودی باعث تغییر برداشت عمومی شده باشد اما عمدتاً این نگرشها توسط سیاستمداران تنظیم میشود که باید برای همیشه (به تمام معنا) روایت مالیاتدهنده در مقابل دریافتکننده رفاه را کنار بگذارند. شاید بتوان پیشنهاد کرد که چنین تغییری در نگرشهای سیاسی اگر روشهای مدیریت کلان اقتصادی ما نیز برای حمایت از تغییرات فرهنگی و سیاسی لازم بازنگری شود، شانس بیشتری برای موفقیت خواهد داشت.
منبع:
Abc